جکستان (سری سوم)
خوش آمدید من مهدی کریمی هستم. امیدوارم لحظات خوبی رو در اینجا سپری کنید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پایگاه سرگرمی مذهبی مهدی و آدرس mahdikarimi313.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 90
بازدید دیروز : 69
بازدید هفته : 3289
بازدید ماه : 5028
بازدید کل : 279559
تعداد مطالب : 348
تعداد نظرات : 32
تعداد آنلاین : 1

ساعت ساعت فلش مذهبی تاریخ تاریخ روز http://s7.picofile.com/file/8239535542/url.png http://www.aparat.com/Mk80 ماشین حساب


ماشین حساب
دیکشنری > اوقات شرعی اوقات شرعی صلوات ذکرایام هفته ذکر روزهای هفته چیستان دعای فرج
دعای فرج دعای عظم البلاء
دعای عظم البلا زیارت عاشورا
زیارت عاشورا

آمار مطالب

کل مطالب : 348
کل نظرات : 32

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 9

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 90
باردید دیروز : 69
بازدید هفته : 3289
بازدید ماه : 5028
بازدید سال : 122638
بازدید کلی : 279559
جکستان (سری سوم)

 

 

 

 1-گاهی یه جمله از پدر ها میتونه پسر رو به زندگی امیدوار کنه : مثلا وقتی که کنکور قبول نشدم ، پدرم خیلی آروم زد رو شونه ام و گفت : ” اشکال نداره پسرم ، بالاخره جامعه به حمال هم نیاز داره “

 

2-یه روز یه ماشینی با پلاک تهران ص از چراغ قرمز رد میشه پلیس ترک میره پشت سرش میگه ماشین تهران صلی الله علیه و سلم بزن کنار

 

 

3-حیف نون کولرش خراب میشه، به بچه‌هاش می گه: مگه نگفتم 4 نفری جلو کولر نشینید

 

 

4-يه حیف نون زنگ ميزنه پيتزا فروشي ميگه يه پيتزا مي خواستم. فروشنده ميگه . به نام .... ؟ حیف نون ميگه . آخ آخ . ببخشيد .به نام خدا , يه پيتزا ميخواستم 

 

 

 5-توی سینمای حیف نونا فیلم شام آخر میره رو اکران همه با قابلمه میرن سینما

 

 

6-حیف نون ميره کنار دريا پری دريای ميبينه ،ميگه من عاشقتم ،با من ازدواج ميکنی،پری دريای ميگه من آدم نيستم،غضنفر ميگه تو فکر ميکنی من آدمم،

 

 

7-حیف نون میره ساندویچی میگه آقا یه ساندویچ کالباس بده ولی برام خیارشور نذار.از قضا یارو ساندویچی همحیف نون بوده میگه:ببخشید خیارشور ندارم میخوای گوجه نذارم؟

 

 

8-حیف نون میره در مغازه خیاطی. پارچه شو میده میگه برام یه شلوار بدوز. فردا نیام بگی وقت نداشتم سوزنم شکسته بود ننه م مرده بود. اصلا نمیخوام پدر سگ پارچه منو بده میخوام برم

 

 

9-حیف نون زنگ می‌زنه ۱۱۰ میگه: گاز، کلاچ، ترمز، فرمون، ترمزدستی و دنده ماشین منو دزدیدند، پلیسه میگه:حیف نون تویی؟ یارو میگه: آره، چطور مگه؟ پلیسه میگه: هیچی، پاشو برو جلو بشین

 

 

10-یه حیف نون میره ماشینشو بیمه بدنه کنه، آخر سر که کارش تموم میشه بیمه ای بهش میگه ایشالا هیچوقت از بیمه تون استفاده نکنین. غضنفر هم برمیگرده میگه ایشالا شما هم از این پول خیر نبینین ! 

 

 

11-یارو  از خواب میپره پاش می‌شکنه

 

 

 12-یارو بی هوا می ره تو اتاق خفه می شه

 

 

13-یارو توی هواپیما میره داخل کابین خلبان با تهدید میگه برو فرانکفور

خلبان یه نگاهی بهش میکنه میگه پس اسلحه ات کو 

یارو میگه برو دیگه حتما باید زور بالا سرتون باشه !!؟

 

 

14-به یارو میگن فهمیدی زلزله اومد؟ میگه نه من روم اونور بود !

 

 

15-یارو ﺩﺳﺘﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺩﮐﺘﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻣﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﮔﭻ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﻭﯾﻠﻦ ﺑﺰﻧﻢ؟

ﺩﮐﺘﺮ:ﺑﻠﻪ

یارو : ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﭼﻮﻥ ﻗﺒﻼً ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ 

 

 

 16-یارو میره از این ماشینا میخره که فرمونش سمت راسته.

بهش میگن حالا ازش راضی هستی؟ میگه: راضی که هستم،

فقط هر وقت تف میکنم میخوره تو صورت زنم!

 

 

17-حیف نون آهنگ خالی گوش می کرده

میزنه زیر گریه میگن چرا گریه می کنی؟ با بغض میگه آخه خوانندش لاله!

 

 

18-معلم: پسر! بگو ببینم چرا زنبورها گل می خورند؟

شاگرد: اجازه آقا! خوب معلومه حتماً دروازه بانشون خوب نیست.

 

 

19-مادر: پسرم! بیا اسفناج بخور، آهن داره...

پسر: مامان جون! تازه آب خوردم، می ترسم زنگ بزنم

 

 

20-توصیه حیف نون به فرزندش: اگر به یکدیگر احترام بگذاری، یکدیگر نیز به تو احترام خواهند گذاشت!

 

 

21-حیف نون رو می فرستند دنبال نخود سیاه، پیداش می کنه!

 

 

22-حیف نون می ره دکتر، می گه آقای دکتر! من فراموشی گرفته‌ام.
دکتر می گه: چند وقته این بیماری رو دارین؟
حیف نون می گه: کدوم بیماری؟

 

 

23-خسیسه میمره رو قبرش مینویسن من مردم ولی مغازه باز است !

 

 

24-خسیسه خواب می بینه به یه فقیر ۱۰۰۰ تومان پول داده . وقتی از خواب بلند می شه میگه: وای عجب کابوسی بود!

 

 

25-از بچه ی خسیسه می پرسن : وقتی می روی سر یخچال چی می خوری؟ میگه: کتک!

 

 

26-حیف نون با کلید گوشش رو تمیز می کرده؛ گردنش قفل می کنه!!

 

 

27-حیف نون می ره عروسی ‌‌‌؛ تو عروسی برف شادی می زنن ؛ سرما می خوره!!

 

 

28-حیف نون با کت و زیرشلواری تو خونش نشسته بود . بهش گفتن: چرا کت پوشیدی؟ میگه: آخه شاید مهمون بیاد. میگن : خوب چرا زیر شلواری پوشیدی ؟ می گه : خوب شاید هم نیاد.

 

 

28-حیف نون داشته با دوستش احوال پرسی می کرده، میگه : حالا ما تلفن نداریم ، شما نباید یه زنگ به ما بزنید؟!!

 

 

29-به حیف نون می گن: کامپیوتر بلدی ؟ میگه: تا حدی. میگن: بیا روشنش کن. می گه: دیگه نه تا اون حد.

 

 

30-حیف نون دفتر خاطراتش پر می شه ، می ندازتش دور!!

 

 

31-حیف نون برف پاک کن ماشینش رو می زنه، هیپنوتیزم می شه

 

 

32-خسیسه جوهر خودکارش تموم می شه ، ترک تحصیل می کنه

 

 

33- حبف نون یه تیکه یخ رو گرفته بود دستش و نگاش  می کرد، دوستش گفت: چی رو داری نگاه می کنی ؟ حیف نون گفت: داره ازش آب می چکه ولی نمی دونم کجاش سوراخه!!

 

 

34-پدر : پسرم هروقت من رو اذیت می کنی یکی از موهای سرم سفید می شه. پسر : پس برای همینه که بابا بزرگ تمام موهای سرش سفید شده؟!!

 

 

35-از حیف نون می پرسن  : سخت ترین کار چیه ؟ میگه: نمک تو نمکدون ریختن. می گن: چرا ؟ می گه: چون سوراخ هاش خیلی ریزه!!

 

 

36-حیف نون از دوستش  پرسید: تو کجا بدنیا اومدی؟ میگه: تو بیمارستان. حیف نون می گه: وای ، مگه مریض بودی؟

 

 

37-به حیف نون می گن: اگه سردت بشه چه کار می کنی؟ می گه: می رم نزدیک بخاری. میگن: اگه خیلی سردت بشه چی ؟ میگه: به بخاری می چسبم . میگن : اگه خیلی خیلی خیلی سردت بشه چی؟ میگه : حوب معلومه ، بخاری رو روشن می کنم.!!

 

 

 

38-به حیف نون می گن: یه میوه ی آبدار و خوش مزه و شیرین نام ببر. می گه: خیار ! می گن: خیار کجاش شیرین و آبداره؟ حیف نون میگه: یه بار که با چایی شرین بخوری نظرت عوض میشه!!

 

 

 

39- به حیف نون می گن: شنیدم آدم شدی؟ می گه: نامردا شایعه کردن!!

 

 

 

 40-حیف نون پول می اندازه توی صندوق صدقات بعد سوارش می شه

 

 

41- میخ می ره عروسی اینقدر غر می ده پیچ می شه

 

 

 42-حیف نون  بعد از دوسال چیدن یک پازل رو تموم می کنه بهش می گن: فکر نمی کنی خیلی طول کشید ؟ میگه: نه تازه رو پازل نوشته بود برای 3 تا 5 سال!!!

 

 

43- از یه پیر زنه که 99 تا بچه داشته می پرسن: چرا یک بچه ی دیگه نمی یاری که بشه 100 تا؟

می گه: فرزند کمتر ، زندگی بهتر!!!!

 

 

 

44-مهمان دار می پرسه : چی میل دارید؟

مشتری می گه: نوشابه.

مهمان دار می گه: نوشابه هامون گرم اند.

مشتری می گه: اشکالی نداره می ریزم تو نعلبکی !

 

 

45-یه نفر می ره خواستگاری بهش می گن زن که نداری؟

می گه : به جون دوتا بچه هام زن ندارم.

 

 

46-اولی: تاحالا موز خوردی؟

دومی : همون که هسته اش درازه

 

 

47-معلم: بگو ببینم ، عدد 44 رو چه طوری می نویسند؟

دانش آموز : یک عدد 4 می نویسند و بعد یک تشدید روی آن می گذارند.

 

 

48-معلم: بنویس یازده .

 دانش آموز بعد از چند لحظه فکر کردن : آقا من عدد یک اولش رو نوشتم ولی نمی دونم یک دومی را سمت چپش بزارم یا راست

 

 

49-یه نفر یه رادیو می خره ، روشنش می کنه می بینه خرابه ، بازش می کنه می بینه یه مگس توش مرده ، با خودش می گه ای بابا این که خوانندش مرده

 

 

50-یه نفر می ره عروسی بعد که میاد بیرون می بینه کفشاش نیست ، با خودش می گه : سه تا حالت داره: نیومدم ، اومدم و رفتم ، بدون کفش اومدم ،بعداً می یام!!!!

 

 

 

 

اینم اشانتیون

 

 

 

یه روز یه هزار پا می ره خواستگاری یه مورچه ، به مورچه می گه : با من ازدواج می کنی ؟ _مورچه می گه: کی حال داره هر شب هزار جفت جوراب بشوره!!!

 

 


تعداد بازدید از این مطلب: 1015
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
DUYĞU در تاریخ : 1393/5/29/3 - - گفته است :
likee


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود